سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند. درعصر ارتباطات‌ نفس بکشم یا قرون وسطا. وقتی خبری ازتو نباشد. دوره جاهلیت است. اللهم عجل لولیک الفرج .... 
قالب وبلاگ
نظام سلطه، چاره‌ای جز تغییر استراتژی نداشت. تغییری که از «اقدام سخت» به سمت «اقدام نرم» باید انجام می‌شد. «پروژه نفوذ»، همان اقدام نرم آمریکا برای شرایط جدید منطقه است. «نفوذ» در کنار ایجاد «اختلاف» در میان دولت‌ها و ملت‌ها، راهکار جدید آمریکا برای بازگشت و حضور در منطقه است.

از طرح خاورمیانه بزرگ تا پروژه نفوذ

پایگاه بصیرت؛ در میانه قرن بیستم، ریچارد نیکسون، سی وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا، یعنی همان کسی که روابط حسنه‌ای با رژیم پهلوی داشت و ارتش محمّدرضا، در آستانه ورود او به ایران، در تاریخ 16 آذر 1332، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران را به رگبار بست، در بیان اهمیت جهان اسلام و به‌طور خاص منطقه غرب آسیا چنین گفته بود: «جهان اسلام در قرن بیست‌ویکم، مهم­ترین میدان‌های زورآزمایی سیاست آمریکا است».

فروپاشی شوروی، به‌عنوان مهم‌ترین رقیب استراتژیک آمریکا، موجب شد تا به باور استراتژیست‌های آمریکایی، از آن پس، «تهدید سبز» (جهان اسلام) جایگزین «تهدید سرخ» (شوروی) شود. به‌همین علت بود که در ابتدای دهه 90 میلادی، آمریکا به بهانه جنگ عراق و کویت، وارد منطقه خلیج فارس شد. بوش پدر، چنین اقدامی را در راستای ایجاد «نظم نوین جهانی» نامید.

شش سال بعد از حمله آمریکا به عراق برای کمک به کویت، شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم کودک­کش صهیونیستی، صحبت از «خاورمیانه‌ی جدید» کرد. شش سال بعد از پرز، حالا نوبت بوش پسر بود که وارد معرکه شده و فاز دیگری از نقشه شان، شب همان حادثه یازده سپتامبر، در ساعت هشت و سی دقیقه، جورج بوش، از دفتر خود در کاخ سفید، مقابل دوربین رفت و در سخنرانی خود پرده از استراتژی آمریکا در سال‌های آتی برداشت: «امروز هزاران نفر توسط شیطان کشته شدند... .

مقامات آمریکایی در حقیقت ابایی نداشتند از این­که صراحتاً بگویند هدف­شان از حضور در منطقه، دخالت در امور داخلی کشورهاست. اما هنوز، «فیلمنامه» آن‌ها کامل نشده بود. این فیلمنامه نیازمند یک «گره داستانی» تمام عیار و یک «سکانس» جذاب برای همذات پنداری بیش­تر با «قهرمان داستان» داشت. حادثه یازده سپتامبر 2001، همان سکانس جذاب برای حضور قهرمان داستان بود.

 

یازده سپتامبر یک فرصت بزرگ برای شیطان 

شب همان حادثه یازده سپتامبر، در ساعت هشت و سی دقیقه، جورج بوش، از دفتر خود در کاخ سفید، مقابل دوربین رفت و در سخنرانی خود پرده از استراتژی آمریکا در سال‌های آتی برداشت: «امروز هزاران نفر توسط شیطان کشته شدند... تروریست‌ها توانستند بزرگ‌ترین ساختمان ما را نابود کنند ولی آن‌ها هیچ آسیبی به اصول ما نمی‌توانند بزنند، ارتش ما قوی و آماده است، آمریکا به این دلیل مورد حمله قرار گرفت که ما فانوس دریایی درخشانی برای آزادی و فرصت در جهان هستیم... برای ما تفاوتی بین تروریست‌ها که این اعمال را انجام دادند و کسانی که به آن‌ها پناه دادند وجود ندارد.» نیم ساعت پس از آن، جلسه شورای امنیت ملّی آمریکا با حضور بوش برگزار شد. او صراحتاً اعلام کرد که این حادثه یک «فرصت بزرگ» برای آمریکا است. فرصتی که کشورهای دیگر باید انتخاب کنند، که آیا «با ما هستند یا علیه ما؟» جورج بوش در کنفرانس مطبوعاتی خود در فوریه 2002 صراحتاً اعلام کرد: «تاریخ یک فرصت استثنایی را به ما داده است تا از آزادی دفاع کنیم. ما این فرصت و لحظه را به چنگ آورده‌ایم و عمل خواهیم کرد. من از منافع خودمان دفاع خواهم کرد. من از مردم آمریکا دفاع می‌کنم. «کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آشکارا بیان کرد » که سیاست ‌خارجی ما به‌طور قطع یک سیاست‌خارجی مداخله‌گرا است. و این سیاست برخاسته از منافع ملّی ماست و نه برخاسته از منافع جامعه موهوم بین‌المللی.» این چنین بود که ارتش آمریکا در سال 2001 به افغانستان، و سپس در سال 2003 به عراق به بهانه جنگ با تروریسم حمله کرد تا هم­چنان خود را «بازیگر نقش اوّل» این داستان نمایش دهد.

 

طرح خاورمیانه بزرگ

یک سال بعد از حادثه یازده سپتامبر، کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، پرده از برنامه جدید این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم در منطقه غرب آسیا برداشت: «طرح خاورمیانه بزرگ».

امام خامنه­ای(حفظه­الله) در همان ایام درباره آن فرمودند: «مسئله خاورمیانه بزرگ، یک آرزوی آمریکایی است. خاورمیانه بزرگی که آن‌ها می‌گویند، یعنی کشوری بزرگ در خاورمیانه به مرکزیت اسرائیل. البته منظور آن‌ها این نیست که یک دولت واحد تشکیل شود؛ نه، همین دولت‌هایی که در مرزهای جغرافیایىِ کنونی قرار دارند، باشند؛ منتها دولت‌هایی که توی مشت آمریکایی‌ها باشند؛ مردم به‌ظاهر آن‌ها را انتخاب کرده باشند، امّا آمریکایی‌ها خواسته باشند.» (27/12/1383)   امّا هنوز چند سال از اجرای این طرح نگذشته بود، که این طرح با شکست مواجه شد. آمریکایی‌ها که تا پیش از این تصور می‌کردند روند دموکراسی‌سازی در منطقه، منجر به تقویت «شبکه حامیان غرب» خواهد شد، حالا به ‌وضوح مشاهده کردند که به «پاشنه آشیل» شان (25/06/1394) تبدیل شده است. در عراق که آمریکا امیدوار به روی کار آمدن احزاب و اشخاص لائیک و سکولار بود، قدرت به دست اسلام­گراها و مخالفان سیاست‌های آمریکا افتاد. بیداری اسلامی در تونس و مصر نیز موجب سرنگونی دو متحد قدیمی آمریکا یعنی بن علی و مبارک شد. شکست‌های پی در پی غرب در سوریه، فلسطین، لبنان و یمن، در کنار نهضت بیداری اسلامی‌ای که در چند سال اخیر به راه افتاد، عملاً عرصه را برای مقامات آمریکایی و شکست طرح خاورمیانه بزرگ مهیا کرد.

 

تغییر استراتژی

نظام سلطه، چاره‌ای جز تغییر استراتژی نداشت. تغییری که از «اقدام سخت» به سمت «اقدام نرم» باید انجام می‌شد. «پروژه نفوذ»، همان اقدام نرم آمریکا برای شرایط جدید منطقه است. «نفوذ» در کنار ایجاد «اختلاف» در میان دولت‌ها و ملت‌ها، راهکار جدید آمریکا برای بازگشت و حضور در منطقه است. واضح است که پروژه نفوذ، بیش از هر چیزی توسط «بازیگران داخلی» متمایل به غرب انجام خواهد شد. آن­چنان که چندین سال پیش، دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که «دولت آمریکا خود را متعهد به حمایت از کسانی می‌نماید که در راه اصلاحات در خاورمیانه بزرگ فعالیت می­نمایند».

 

گام‌های راهبردی آمریکا برای نفوذ در ایران

گفتمان جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک الگوی هویتی و ارزشی متفاوت، همواره در مقابل گفتمان نظام سلطه قرار داشته است. پس سیاست مهار و مدیریت ایران، با چشم­انداز حداکثری تغییر نظام، همواره در دستور کار آمریکا قرار داشته است. این موضوع البته در مقاطعی با رویکرد سخت نظامی و در مقاطعی مانند فتنه 88 با استفاده از الگوی براندازی نرم، پیگیری شده است. بر همین اساس، نباید انتظار داشت که حتی پس از توافق هسته‌ای نیز ایالات‌متحده به روند دشمنی و سیاست‌های مبتنی بر مهار، نفوذ، تغییر رفتار و براندازی نظام جمهوری اسلامی خاتمه دهد، بلکه برعکس، شواهد نشان می‌دهد که نظام سلطه مترصد فرصتی است تا از فضای سیاسی و اقتصادی ناشی از برجام حداکثر استفاده را ببرد و طراحی­های خود را علیه جمهوری اسلامی ایران تعمیق بخشد. درست به همین دلیل فرمانده معظم کل قوا حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله)، در دیدارشان با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (25 شهریورماه) سال جاری با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطه‌گر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «در زمینه سیاسی نیز بیگانگان به‌دنبال نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری، و اگر نشد، نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی هستند که در صورت تحقق این توطئه، جهت‌گیری‌ها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، بر اساس خواست و اراده بیگانگان، تنظیم و اجرایی خواهد شد.»

پیتر هارل، از پژوهشگران اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»، به مقامات کاخ سفید چنین تجویز می‌کند: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند تا تعامل بیش­تر مؤسسات غیردولتی آمریکایی و بین‌المللی و نهادهای جامعه مدنی در ایران تسهیل شود. واشنگتن باید به باقی ماندن در کنار فعالانی در ایران، که به‌دنبال اصلاحات سیاسی در کشور هستند، ادامه دهد.»

همه گام‌های این مبارزه راهبردی نفوذ برای این صورت می‌گیرد که آمریکا بتواند از فضای به‌ وجود آمده، به تغییر در معادله قدرت و سیاست داخلی ایران برسد؛ امری که هر چند در اظهارات علنی مقامات آمریکایی به آن اشارتی می‌شود، امّا در واقع بیش از هر چیزی روی آن حساب و تمرکز کرده‌اند. که این فضا، مقدمه نفوذ و سپس براندازی جمهوری اسلامی باشد، نه مقدمه پذیرش این کشور به‌مثابه یک قدرت هسته‌ای. پیتر هارل، از پژوهشگران اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»، به مقامات کاخ سفید چنین تجویز می‌کند: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند تا تعامل بیش­تر مؤسسات غیردولتی آمریکایی و بین‌المللی و نهادهای جامعه مدنی در ایران تسهیل شود. واشنگتن باید به باقی ماندن در کنار فعالانی در ایران، که به‌دنبال اصلاحات سیاسی در کشور هستند، ادامه دهد.»[1] در واقع برجام و افزایش تعامل با ایران از دید آن‌ها بیش از آن­که به‌معنای راه یافتن ایران به جامعه بین‌المللی باشد، به‌معنای راه یافتن آمریکا به درون ایران است.[2] با توجه به این توضیحات می‌توان فرایند و هدف‌گذاری این نفوذ را در این موارد تشریح نمود:

 

1. تغییر در دستگاه محاسباتی نظام

تلاش برای تغییر در ادراک، و اخلال در دستگاههای تصمیم‌گیر و یا تصمیم‌ساز نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله رویکردهایی بوده است که همواره در کوران حوادث سیاسی، توسط نظام سلطه علیه ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این رویکرد در نگرش راهبردی نظام سلطه به‌ ویژه معطوف به مقاطعی است که آن‌ها احساس می‌کنند در برخی از قسمت‌های ساختار سیاسی کشور اشتیاقی جهت تعامل با غرب وجود دارد. لذا عمده تمرکز این رویکرد بر دولتمردان سیاسی است و اساساً با استفاده از مجموعه­ای از رویکردهای سخت و نرم، تلاش می‌کند نخبگان سیاسی کشور را در مسیر اهداف غرب هدایت کنند و استحاله نظام را رقم بزنند. نظام سلطه برای پیشبرد این روند، از طرح فروپاشی شوروی برای جمهوری اسلامی ایران بهره می‌گیرد که سابقه به‌ کارگیری آن ­را می‌توان در اواسط دهه هفتاد شمسی نیز ملاحظه کرد. بر این مبنا، تلاش کرده­اند رویکرد نخبگان سیاسی کشور را با اعمال فشارها و تهدیدات فزاینده به ‌سویی تغییر دهند که آنان احساس کنند «هزینه» تقابل با غرب و ایستادگی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی، بسیار بیش­تر از «فایده‌های» آن است. همین ایده و وجود گروه‌های سیاسی برانداز داخلی با سابقه انقلابی، زیربنای پروژه انقلاب رنگی نیز به ‌شمار می‌آید؛ امری که حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) با شناخت روند برنامه‌ریزی‌های نظام سلطه، بیان داشتند: «تنها امید دشمنان این است که انقلاب به دست کسانی به شکست برسد که خود در انقلاب نقش داشتند.»[3]

نظام سلطه برای پیشبرد این روند، از طرح فروپاشی شوروی برای جمهوری اسلامی ایران بهره می‌گیرد که سابقه به‌کارگیری آن­ را می‌توان در اواسط دهه هفتاد شمسی نیز ملاحظه کرد. بر این مبنا، تلاش کرده‌اند رویکرد نخبگان سیاسی کشور را با اعمال فشارها و تهدیدات فزاینده به‌ سویی تغییر دهند که آنان احساس کنند «هزینه» تقابل با غرب و ایستادگی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی، بسیار بیش­تر از «فایده‌های» آن است.

بنابراین همان‌طور که در دوران مقاومت برای افزایش دارایی‌های چانه‌زنی در پرونده هسته‌ای، تحریم‌های اقتصادی و فتنه‌های داخلی سیاسی برای تغییر ادراک سیاسی و سرگشتگی ساختار تصمیم‌گیری کشور طراحی شد، در دوران پس از برجام (در صورت تصویب) نیز گزینه‌های افزایش فشارهای منطقه‌ای، تغییر ذائقه فرهنگی و چماق تحریم‌ها، همان کارکرد تغییر ادراک را پیگیری می‌کند. هدف آن است که جمع‌بندی مسئولان جمهوری اسلامی به این‌ سو معطوف گردد که در صورت ارزش مداری در سیاست داخلی و خارجی، با فشارهای خارجی زیاد و احتمال گسترش اعتراضات داخلی مواجه خواهند شد.

 

 2. تقویت شبکه حامیان غرب در داخل

این مشروط‌سازی و محدودسازی سیاست داخلی کشور، به‌طور مستقیم منجر به تقویت جناح‌های سیاسی غرب‌گرا خواهد شد و گام بعدی طرح بازسازی ‌شده فروپاشی شوروی، در ایران است. در واقع همه این اقدامات با هدف تُهی کردن ساختار نظام از محتوای ارزشی آن صورت می‌گیرد. همان‌گونه که این تصور باطل در دوران اصلاحات نیز به وجود آمد و در همان زمان نیز حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله)  با اشاره به وجود یک طرح همه‌جانبه‌ی آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، چنین بیان داشتند: «این طرح، طرح بازسازی‌شده‌ای است از آن­ چه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجراء کنند. دشمن این ­را می‌خواهد.»[4]

امّا به ‌هر صورت آمریکا در قالب الگوی نفوذ، تلاش می‌کند تا طرح بازسازی‌شده فروپاشی شوروی را در جمهوری اسلامی نیز پیگیری نماید. بر همین اساس، اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی» در گزارشی صراحتاً به این موضوع اشاره می‌کند که «در توافق هسته‌ای، این جنبه مثبت وجود دارد که شاید این توافق برایمان تنها ده­ سال زمان به ‌منظور نابود ساختن حکومت ایران خریده باشد. با در نظر داشتن این مسئله، این مدت‌زمان باید به‌طور کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. تکرار موضع ایالات‌ متحده درباره تضمین فروپاشی پرده آهنین، یک نقطه آغاز محسوب می‌شود. آن­چه در فاصله سال‌های80-1979در لهستان اتفاق افتاد، یک نمونه برجسته قلمداد می‌شود. اعتصاب سال 1980 در کارخانه کشتی‌سازی لنین در گدانسک، در نهایت به فروپاشی امپراتوری شوروی منجر شد. ایالات‌متحده می‌بایست از فضای به وجود آمده از مذاکرات هسته­ای با ایران استفاده کرده و شبکه حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی در ایران به وجود آورد. در واقع توافق هسته‌ای کنونی، فرصت منحصر به ‌فردی را برای تمرکز بر تغییر ایران به دست می‌دهد.»[5]

این همان موضوعی است که می­توان در گفتار دولتمردان آمریکایی از جمله باراک اوباما و جان­کری نیز مشاهده کرد. جان­کری در دوم مرداد ماه گذشته در شورای روابط خارجی آمریکا، با اظهار این­که آمریکا بر روی آینده ایران حساب باز کرده است، بیان داشت: «من نمی‌دانم تا 15 سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد، جز این­که می‌دانم اتفاقات زیادی در کشورها رخ خواهد داد.»[6]

همه این اقدامات با هدف تهی کردن ساختار نظام از محتوای ارزشی آن صورت می‌گیرد. همان­گونه که این تصور باطل در دوران اصلاحات نیز به وجود آمد و در همان زمان نیز حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) با اشاره به وجود یک طرح همه ‌جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، چنین بیان داشتند: «این طرح، طرح بازسازی‌شده‌ای است از آن­چه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد. به نظر خودشان می‌خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند. دشمن این را می‌خواهد.»

 

3. تغییر ذائقه فرهنگی

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین راه‌های نفوذ را، نفوذ در حوزه «فرهنگ» جامعه و به‌ موازات آن، زمینه‌سازی برای تغییر ذائقه فرهنگی جامعه دانست. همان‌گونه که «جوزف نای» با خوشحالی از شلوارهای جین آبی جوانان شوروی یا پخش سریال‌های آمریکایی در تلویزیون نیکاراگوئه در حین تضاد با حکومت آمریکا و آهنگ و شوهای تلویزیونی، به‌عنوان اثرات و منابع قدرت نرم آمریکا یاد می‌کرد،[7] اینک نیز همان الگوی فرهنگی برای تغییر ارزش‌های فردی و سبک زندگی جامعه ایرانی به کار می‌رود. این تهدیدات نرم‌افزاری که حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) از آن‌ها تحت عنوان « ناتوی فرهنگی» نام برده‌اند، برای کسب قدرت سیاسی با ابزار تخریب اخلاق، مصرف‌گرایی، بی‌اعتنایی به هویت ملّی، دلبستگی به ارزش‌های آمریکایی و... اعمال می‌شوند. این شکل از تهدیدات در کوتاه‌مدت در قالب مسائلی چون مهاجرت نخبگان و تنش‌های سیاسی به ‌شکل اغتشاش در مشروعیت، بروز می‌کند، ولیکن در بلند مدت با تغییر در ذائقه عمومی جامعه، به تزلزل اساسی در آن مؤلفه‌های نرم امنیتی و تغییر در جهت‌گیری‌های کلان یک جامعه می‌انجامد. به نظر می‌رسد یکی از اوّلین گام‌ها در فرایند تغییر ذائقه فرهنگی، اخبار حضور و فعالیت مک‌دونالد در کشور است. نمادسازی مبتنی بر مک‌دونالد، تعبیری جز پذیرش سبک زندگی آمریکایی ندارد.

نتیجه این سه رویکرد آن است که فضای افکار عمومی و سیاست داخلی کشور به‌شدت مشروط می‌گردد؛ چرا که در واقع مشروط­ سازی فضای سیاسی داخل کشور و جهت‌دهی به انتخاب مردمی، دو نتیجه طبیعی در پی خواهد داشت: اولاً تغییر در ادراک سیاسی تصمیم‌گیران نظام و ثانیاً هموار سازی برای قدرت یافتن نخبگان غرب‌گرا.

 



[1]. هارل، پیتر، باید به‌دنبال ترویج اصلاحات سیاسی در ایران پسا توافق باشیم/ ارتباط با نهادهای غیردولتی و مدنی ایران باید تقویت شود، به نقل از مؤسسه مطالعات آمریکا، قابل رؤیت در:   http://asipress.ir/vdci5wa3.t1aqw2bcct.html

[2]. محمّدی، مهدی، هشدارهای امنیت ملّی در فضای پسا توافق، روزنامه وطن امروز،26 مرداد1394.

[3]. بیانات حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) در دانشگاه علم و صنعت، 24 آذر 1387.

[4]. بیانات حضرت امام خامنه­ای(حفظه­الله) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 19 تیر 1379.

[5]. Weinthal, Benjamin, Analysis Iran Nuclear agreement wont improve Human Rights, Foundation for Defense of Democracies, 23 jul 2015, available in:http://www.defenddemocracy.org/media-hit/benjamin-weinthal-analysis-iran-nuclear-agreement-wont-improve-human-rights

 

[6]. http://www.state.gov/secretary/remarks/2015/07/245253.htm

Obama Barak, we are prepared to use all elements of our power to secure our interests in the middle east, Al Shargh Awsat, available in:  http://english.aawsat.com/2015/05/article55343422/obama-we-are-prepared-to-use-all-elements-of-our-power-to-secure-our-interests-in-the-middle-east

[7]. جوزف نای، قدرت نرم، ترجمه محمّد حسینی‌مقدم، فصلنامه راهبرد، شماره 29، پاییز1382.


گروه سیاسی / محمّد باقر عباسی /


[ یکشنبه 94/8/10 ] [ 4:16 عصر ] [ باران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

قُل هٰذِهِ سَبیلی أَدعو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلىٰ بَصیرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَنی ۖ وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِکینَ﴿۱۰۸﴾ یوسف بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 128
بازدید دیروز: 136
کل بازدیدها: 1057067
  • قالب بلاگ اسکای | اس ام اس دون